کد مطلب:26395
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:24
با توجه به حرمت لهو و لعب در اسلام، توجيه احاديث سهله بودن شريعت اسلام چگونه است؟
دليل عقلي اين مسئله، ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهي روي زمين است و با فرض پذيرش تولد امام دوازدهم و آخرين امام و حجت خداوند، اين دليل تكميل ميشود. تنها مسئلهاي كه باقي ميماند، پذيرش طول عمر يك انسان از نظر عقل است. براي فهم اين مسئله بايد توجه داشت كه مسئله طول عمر، از شاخههاي مسئله عموميتري به نام حيات است. حقيقت و ماهيت حيات بر بشر مجهول است و شايد بشر، هيچ گاه از اين راز سر در نياورد.
اگر پيري را عارض بر حيات بدانيم و يا آن را قانون طبيعي بشناسيم كه بر بافت و اندام موجود زنده، از درون، عامل نيستي را نهفته دادن و به مرور زمان، موجود زنده را به مرحله فرسودگي و مرگ ميرساند، ولي معنايش اين نيست كه اين پديده، قابل انعطاف پذيري و در نتيجه تأخير نباشد. بر همين اساس دانش بشري، گامهاي مؤثري درباره درمان پيري برداشته است. در اواخر قرن نوزدهم بر اثر پيشرفتهاي علمي، اميد به زندگي طولاني تر رونق بيشتري يافت و شايد در آينده نه چندان دور اين رؤياي شيرين به واقعيت بپيوندد. درباره عمر طولاني مهدي موعود (عج) هيچ گونه شگفتي باقي نمانده و امكان علمي و نظري آن جاي ترديد ندارد. حضرت حجت با دانش خدادادي و با استفاده از روشهاي طبيعي و علمي ميتواند مدتي دراز در دنيا بماند و آثار فرسودگي و پيري در او پديدار نگردد.
از سوي ديگر اگر مسئله كوتاهي عمر را قانون عمومي يا غالبي بدانيم، وجود استثناها در هر امري، از جمله امور طبيعي اين عالم، مسئلهاي روشن و انكارناپذير است. گياهان، درختان و جانداراني كه در دامن طبيعت از سابقهاي كهن و عمري طولاني برخوردار ميباشند، حال چه استبعادي دارد كه در عالم انساني هم براي نگهداري حجت خدا به عنوان ذخيره و پشتوانه اجراي عدالت و نفي و طرد ظلم و ظالمان، قائل به استثناء شويم و او را موجودي فراتر از عوامل طبيعي و اسباب و علل ظاهري بدانيم كه قوانين طبيعت در برابرش انعطاف پذيري دارند و او بر آنها برتري دارد؟ اين امري ممكن است گرچه عادي و معمولي نباشد. به گفته علامه طباطبائي نوع زندگي امام غائب را به طريق خرق عادت ميتوان پذيرفت. البته خرق عادت غير از محال است و از راه علم هرگز نميتوان خرق عادت را نفي كرد، زيرا هرگز نميتوان اثبات كرد كه اسباب و عواملي كه در جهان كار ميكنند، تنها همانها هستند كه ما آنها را ديدهايم و ميشناسيم و ديگر اسبابي كه ما از آنها خبر نداريم يا آثار و اعمال آنها را نديدهايم يا نفهميدهايم، وجود ندارد، از اين رو ممكن است در فردي يا افرادي از بشر اسباب و عوامل به وجود آيد كه عمري بسيار طولاني، هزار يا چندين هزار ساله براي ايشان تأمين نمايد.(1)
از سوي ديگر معمرين زيادي در تاريخ وجود داشتهاند كه مستندترين آنان، حضرت نوح (ع) است. قرآن تصريح ميكند كه 950 سال فقط پيامبر بوده (2) و حتماً عمر وي بيشتر از اين بوده است. عمر طولاني حضرت خضر نيز مصداقي از آن ميباشد. (3) و (4) براساس اين مسائل ميتوان عمر طولاني حضرت را پذيرفت و هيچ گونه استبعادي از نظر عقلي در آن راه ندارد.
پينوشتها:
1 - شيعه در اسلام، علامه طباطبائي، ص 151.
2 - عنكبوت، (14).
3 - كمال الدين، ج 2، ص 385.
4 - مجله حوزه، شماره 71 - 70، ويژه بقيه الله الاعظم (ع)، ص 46 به بعد.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.